اهميت عصرانحطاط (نوشته دكتر محمود فتوحي )

 

تاريخ ادبيات اگر روند تكامل و رشد فرهنگ و ادبيات ملي را نشان دهد، احساس خوشايندي در خواننده بر مي‌انگيزد و او را اقناع مي‌كند. شايد فايدة غايي تاريخ‌نويسي براي ملتها هم همين باشد. تاريخ ادبي ايران به‌طور سنتي، عصر حافظ و قرن هشتم را دورة اعتلاي فرهنگ و پس از آن را عصر انحطاط قلمداد مي‌كند؛ عصري كه سرآغاز تنزل آگاهي، مهاجرت نخبگان و تقسيم قلمرو زبان فارسي به سه حوزة تاجيكي و افغاني و ايراني است. اين ديدگاه، حس خوشايندي در خوانندة ايراني به وجود نمي‌آورد.

اغلب مورخان و محققان معاصر، قرن نهم را با صفت انحطاط وصف کرده اند؛ شاید این ديدگاه، متأثر از یک ذوق مطلق‌نگر و آرمانگرا بويژه در شعر (آن هم شعر فاضلانة درباري يا شعر متافيزيكي و عرفاني) باشد. قرن نهم به بعد از حيث عمومی‌سازي علوم و دانشهاي تخصصي اهمیت خاصی دارد. همچنين نقش عمده‌ای در تکوین بسیاری از نحله‌های فکری و ادبی در زبان فارسي دارد. مثلاً در اين عصر:

- مسألة هویت زبان فارسی در رویارویی با زبانهای هندی و عربی و ترکی با جديت بیشتری مطرح مي‌شود. زمینة گسترش زبان فارسی به آناتولی و شبه قارة هند فراهم مي‌گردد و امپراطوري زبان فارسی، از كلكلته و بنگال تا سرحدات اروپای غربی را زير سيطرة فرهنگي خود مي‌گيرد.

- حركت به سوي نگارش بلاغت به زبان فارسي آغاز می‌شود.

- دستور زبان فارسی، واژه‌نامه‌نویسی، نامه‌نگاری، انشاء و ترسل مورد توجه عموم قرار می‌گیرد.

- تذکره‌های نوشته شده در این دوره (نفحات الانس جامی، تذكرة دولتشاه سمرقندی، هفت اقلیم و ... ) نقش مؤثری در شكل دادن به معرفت ادبی و تاريخي دوره‌های بعد دارند.

- آیا می‌توان تأثیر تاریخ‌نگاران این دوره را در معرفت تاریخی ایرانی و خودآگاهي قومي نادیده گرفت. حبيب السير ،  ظفرنامة یزدی، احسن التواريخ،  منتخب التواریخ، زبدة التواریخ، مجمل التواریخ، تاریخ حافظ ابرو، تاريخ روضة الصفا میرخواند مجمل فصيحي از فصيح خوافي و ... همه در این دوره نوشته شده‌اند.

- ادبيات عرفاني و شعر فارسي به مدد فرقه‌های صوفیانه‌ای که در قرن نهم نضج گرفتند، تا اروپا و هند را در نوردید: نقش فرقه‌هاي حروفیه، نعمت‌اللهیه، نقشبندیه و صفویه را در گسترش زبان و فرهنگ فارسي در ميان ديگر ملل نمی‌توان نادیده گرفت.

- شروح آثار عرفانی مانند شروح مثنوي و قرائت مثنوي بر پاية انديشه‌هاي محي‌الدين عربي، شرح گلشن راز، شرح خواجه محمد پارسا ، شرحهاي جامی سالها متون درسي زبان فارسي بود.

- کتابهایی که در این دوره در تاریخ، ادبیات، عرفان نوشته شد در صورت‌بندی علوم انسانی حتی در روزگار معاصر ما نیز نقش داشته و دارند.

بسیاری از محققان از تنزل سطح دانش و آگاهی در قرن نهم و دهم یاد می‌کنند. اما چنين عتقادي نسبت به اين دوران ما را در شناخت دقيق فرهنگ معاصر و تحليل وضعيت فرهنگي عصرهاي بعدي ناكام خواهد گذاشت. اگر با اين اعتقاد كه قرن نهم و دورة تيموري به بعد دوران انحطاط فرهنگ فارسي است، با تاريخ فرهنگ ايران روبرو شويم؛ به درك روشني از تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي در ايران چهار قرن اخير دست نخواهيم يافت.

این شواهد نشان می‌دهد که داوريهاي ذوق سنتگراي فارسي دربارة ايران قرن هشتم به بعد بر مبناي نخبه‌گرايي در هنر بويژه شعر فارسي، ما را در فهم تاريخ ملي به خطا مي‌برد. باید قرن نهم را که به تعبیر رایج، عصر انحطاط است با تأمل بیشتری مورد مداقه قراردهیم. ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي و سياسي امروز ما سخت تحت تأثير تحولات اجتماعي و فرهنگي اين دوره است.