معمولاً شعر حاصل یافته ها و داشته های شاعر است. این یافته ها و داشته ها از یک حواس به تنهایی بهره نمی برند، بلکه شاعر برای بیان و انتقال این موارد به خواننده، بایدترکیبات و تعبیراتی بیافریند که تمام حواس وی را متأثّر سازد .

در زیبا شناسی سخن:
" حس آمیزی آمیختن دو یا چند حس است به گونه ای که با ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخن بیفزاید و سبب زیبایی شود".
مثال:
حرف هایم مثل یک تکّه چمن روشن بود. سپهری
- سهراب از روشنی حرف خود سخن گفته است . روشنی امری دیدنی و حرف یک چیز شنیدنی است. شاعر در این مصراع، دو حسّ بینایی و شنوایی را با هم آمیخته و همین آمیزش از عوامل ایجاد موسیقی معنوی است.

حواس پنجگانه عبارتند از :
حسّ شنوايی، حسّ بينايی، حسّ چشايی، حسّ بويايی و حسّ لامسه

1 و 2- بینایی و شنوایی
استفاده از رنگ و تصاویر زنده در اشعار شاعران حسّ بینایی و شنیدن شعر حس شنوایی را بر می انگیزد .

مثال:
الف :
تیرگی می آید/ دشت می گیرد آرام/قصّه ی رنگی روز/ومی رود رو به تمام. سپهری
(حسّ شنوایی و بینایی آمیخته می شوند)

ب :
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند.
( آمیختن حسّ بینایی و شنوایی )

ج:
به گوش هوش بشنو این سخن را
فدای این سخن کن جان و تن را. عطار نیشابوری

3- بویایی
نوبهاران کو که با خود بوی باران آورد
خرم آن باران که بوی نوبهاران آورد.

غروبگاهان در کوچه های خلوت شهر
که بوی پیچک ، هذیان عاشقی می گفت،
تو در کنار من آهسته راه می رفتی. نادر نادر پور

چه حلقه‌ها که زدم بر در دل از سر سوز
به بوی روز وصال تو در شبان دراز. حافظ

4- چشایی:
مثال:
خداوند لباس هراس و گرسنگی را به آن ها چشانید.(آیه 112، سوره ی نحل)

به ترانه های شیرین ، به بهانه های رنگین
بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
(ترانه های شیرین: چشایی و شنوایی ) ( بهانه های رنگین شنوایی و بینایی)

مبر اندوه کت بردن نه آیین
به تلخى مگذران این عمر شیرین. ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

گر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم جواب تلخ مي زيبد لب لعل شكر خارا - حافظ


5-لامسه:
آشنا هستم با، سرنوشت ترِ آب ، عادت سبز درخت. سپهری
( سرنوشت تر آب، بینایی و لامسه)

ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی. رودکی

نه بلبل بر گلش تسبیح خوانیست
که هر خاری به تسبیحش زبانیست. گلستان سعدی

و یک نمونه همراهی حواس را بنگرید:
باد گویی مشک سوده دارد اندر آستین
باغ گویی لعبتان ساده دارد در کنار.فرخی سیستانی

چند نکته:
- فعال ترین حس، بینایی است که سهم عمده ای درفعالیت های ادراکی دارد.
-بودلر( شاعر و نویسنده ی فرانسوی) معتقد است: در میان حواس گوناگون ، ارتباط هایی اسرار آمیز وجود دارد که در عالم رؤیا به دست می آید.
- مولانا معتقد است پنج حس با هم پیوسته اند.

پنج حس با یکــــدگر پـــیوسته اند
زان که این هر پنج ز اصلی رسته اند
قــــوت یک ، قـــــــوت باقی شود
مابقی را هر یکی ســــــــاقی شود

(مثنوی ، د۲ ، ص ۱۲۸)




اما چند شعر از شاعران سایت شعر نو.

پشت صدای تو
ساکت نشسته ام
نام مرا
به گوشواره هایت بیاویز
تا شایعه ی بودنم را
بشنوی
افسوس
لای نام و نشان تو
مچاله می شوم
و بوی نام مانده
می گیرم.(شوان کاوه)


اگه که اشتباه نشه یه خوابِ شیرین میکشم
واسه ی شهر سوت و کور ساعتِ دیوار دلم
(کامران قائم مقامی)

از شاخه ها طراوت احساس می چکد
طعم ترانه های تو را می دهد انار
(محمد حسین کاظم زاده)


مزه اش را حس کرده ای؟
مزه ی تلخِِ دوری..
مزه ی گَسِ دلتنگی.. (معصومه شکیبایی لنگرودی)

حتم دارم
هر بار باران ببارد
بوی خاک خواهم گرفت (فائزه پورپیغمبر)


مرگ تلخ است
اما تلخ تر از مرگ
دوری از توست (محمد بابایی) نامی


من با دو چشم کورو کرم دیدم
کودکی به شادی از رگ مادرش
جرعه ای جان نوشید ( منا آیت الهی)

می نویسم کلام
تو بدان این کلام شنیدنی نیست
می نویسم
و باز...حرفی که دیدنی نیست
نه خواندنی...و نه شنیدنی و نه دیدنی!
اما با این حال می دانم...
تو
خواندی و دیدی و شنیدی
نا نوشته هایم را (سارا سمیع)


بهار اصلا نشنید
شایدم منو ندید؟
دسی رو باغچه کشید
دوری زد توی باغا
رفت و گم شد اون دورا... (بیژن طاهری اذرک)



انگار تعبیر تمام سفرها...
همانجایی است که کوههای مغرور
بی صدامی بلعند
انتهای جاده را(علی پارسایان)


اینبار
حس تلخی دارم
تا زبان از سخنم بازآرم
رنگ آرامش آبی زمین
بر تن من چیره شود (مهرگان همتی مقدم)