ادبيات 2پيش انساني قسمت 3
خودآزمايي درس سيزدهم (تحليل آثار مهم نظم و نثر فارسي 2)
1- ديدار با شمس ص 110
2- صلاح الدين زركوپ و پس از وفات او حسام الدين چلپي ص 110
3- 6 دفتر ، از دو منبع عمده ي ((قرآن)) و ((حديث)) و در كنار آن منابع ديگري مثل : كليله و دمنه و آثار سنايي و عطار و نظامي بهره گرفته است .
4- رسيدن به حق و اتصال انسان به حق كه از طريق كنار گذاشتن جسم و فداكردن خود و همه روح شدن حاصل مي شود. و فداكردن خود از طريق عشق امكان پذير است يا اتصال به حق كه از طريق كنار گذاشتن جسم و ماديات و فداكردن خود و عشق امكان پذير است . ص 112
5- مثنوي جلوه گاه انسان و طبيعت است ، طبيعت جلوه گاه خداوند است . درسراسر هستي ، جز خدا هيچ وجود ندارد و انسان نيز همه جا با طبيعت و اشياء در مي آميزد تا امكان رسيدن به حقيقت ممكن شود و اتصال انسان به حق از طريق تزكيه نفس و ترك هوي و هوس و عشق است و عشق از نظر او زاده ي كشش معشوق است و تنها شرط براي اين راه جذبه ي حق است . ص 112
6- عراقي
7- ستايش آزادگي ، همين آزادگي است كه او را به (( رند )) معروف كرده است و شعر او را رندانه مي خوانند . او آزادگي را مي ستايد و براي به دست آوردن آن تلاش مي كند ص 116
8- بله ، از آن جا كه حافظ شهر شيراز را با تمام وجود دوست دارد ، در تمام وقايع و حوادثي كه درآن شهر و براي آن شهر ، رخ مي دهد خود راسهيم مي داند. از اين رو نه تنها شاعري است اهل علم و فضل و عرفان بلكه شخصي است كه نمي تواند اوضاع سياسي و اجتماعي شيراز را ناديده انگارد. و در مقابل آن عكس العمل نشان مي دهد و نشانه ي روشن آن واكنش هاي تند حافظ نسبت به رفتارهاي تعصب آلود و خشونت آميز مبارز الدين است . ص 114
9- محمد مبارزالدين ، زيرا وقتي محمد مبارزالدين بر فارس غلبه مي كند ابواسحاق ممدوح حافظ ، را بر دروازه ي شهر به دار مي آويزد و دوره ي آسودگي و امنيت و آزادي سيزده ساله به پايان مي رسد . شهر در ميان رعب و وحشت وخشونت و تعصب غرقه مي سازد و رياكاري و تزوير و عوام فريبي و دروغ و نفاق كه زاده ي حكومت محتسب است رواج مي يابد و حافظ به خاطر تحمل نكردن چنين اوضاعي است كه با مبارزالدين سر ناسازگاري دارد. ص 114 و115
10- حافظ بعد از ابواسحاق ، محيط فارس را محيطي مساعد نمي بيند . هرچند گاه گاه از شاه شجاع جانشين مبارزالدين تعريف و تمجيد مي كند اما محيطي كه زهد ريايي و تعصب و جهل عوام آن را چنان سرد و بي روح كرده است كه ديگر براي حافظ چندان مايه ي خشنودي نيست و شاه شجاع كه هردم به رنگي مي گردد هرگز نمي تواند حافظ را راضي نگه دارد ، از اين رو شيراز براي حافظ طاقت فرسا مي شود و ناچار پس از چهل سال زندگي آن شهر را سرزنش مي كند و هوس مي كند به دياري ديگر رخت كشد . ص 115
11- زيرا شاه شجاع خاصه پس از برگشت از كرمان محتسب تازه اي شده و شيراز در روزگار حكومت او مثل زمان حكومت مبارزالدين عرق در تعصب ، جهل ، نفاق ، خودبيني و زهد ريايي است و درباريان او ، زاهدان رياكار و متملق هستند و خود شاه شجاع هم هردم به لوني مي گردد و حافظ كه ستايش گر آزادگي است نمي تواند اين چيزها را تحمل كند و با تمام چيزهايي كه به آزادگي او و ديگران لطمه وارد مي كنند از جمله ريا و تعصب و نقاق و... مبارزه مي كند به همين دليل نه تنها شاه شجاع او را مي آزارد بلكه زاهدان رياكار و متملق دستگاه او همواره درصدد تكفير و آزار او هستند .
12- با زاهدان رياكار و متملق ، افراد خود بين ، منافق ، متعصب ، جاهل ، دروغگو ، عوام فريب ، ظاهر بين ، حاكمان ظالم و ستمگر كه جامعه ي خود را در رعب و وحشت و تعصب فرو مي بردند و هر كس و هر چيزي كه به آزادگي او و ديگران لطمه وارد مي كردند مبارزه مي كرد .
13- رند در فرهنگ و جهان بيني حافظ ، متعالي ترين معناي خود را مي يابد او شعر خود را رندانه و مكتب خود را مكتب رندي مي نامد، رند درديوان او، انسان برتر، انسان كامل وانسان آزاده وحتي رندان تشنه راهمپاي اولياي خدا مي داند.
رندان تشنه طلب را آبي نمي دهد كس گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت (1)
14- چون حافظ تحولي بزرگ در غزل فارسي ايجاد كرد و سبكي مستقل به وجود آورد و شعر از لحاظ فصاحت و بلاغت و زيبايي و شكوه در اوج است و فكر و بيان او هر دو عالي است
درشعر او بلاغت كلام و هنر تلفيق و تركيب كلمات و آفرينش هاي هنري و تصوير هاي بي نظير و صنايع معنوي ، خاصه ايجاز و ايهام ، شعر حافظ را به عالي ترين مرتبه ي خود سوق مي دهد .
15- مضمون آفريني در شعر ، خلق مضامين بكر ، نازك خيالي ، ساختن شبيهات و استعارات و كنايات تازه و كاربرد تمثيل و ارسال المثل ، آوردن الفاظ عاميانه و معمولي و گاه پيش افتاده ، آوردن افكار و انديشه هاي عاميانه ، تركيب كلمات ، آفرينش تركيبات و تعبيرات نو .
16- تازگي در مضمون آفريني در شعر ، مضامين بكر، نازك خيالي ، آنچه از لحاظ فكر و مضمون بر شاعران ديگر تا حدي اضافه دارد عرفان و حكمت است به طوري كه در غزل هاي او گاه بعضي ابيات آن شاهكار ذوق و انديشه است . گاه ابيات لطيف و اخلاقي چنان فريبنده است كه غالباً به صورت ضرب المثل در مي آيد .
17- غزل
18- مضامين اخلاقي ، عرفان و حكمت
19- كاربرد تعبيرات و تركيبات نو مانند :
زخم نمايان تير عشق بودن ، خار خار جست و جو ، پشت بر ديوار حيرت دادن ، دارالامان تنهايي ، شبيخون خمار،
سفال عالم خاكي ، خرقه ستاندن نافه ، نگين حلقه ي گردون بودن ، چراغ كلك
- وجود تعبيرهاي عاميانه ، مانند : دشت دشت از سايه ي مردم گريزانيم ما
- در مضمون آن ، اخلاق و حكمت ديده مي شود .
- مضمون آفريني و نازك خيالي و تازگي تشبيهات مانند :
پشت چون آيينه بر ديوار حيرت داده ايم ، وحشي دارالامان گوشه ي تنهايي ايم ، در سفال عالم خاكي چور بمانيم ما
20- تكليف دانش آموزان است
خودآزمايي درس چهاردهم (تحليل آثار مهم نظم و نثر فارسي ) ص 134
1- به خاطر امانت داري و صداقت و صراحت در تاريخ و بيان حقايق تاريخي اهميت فراوان دارد، زيرا مورخ سعي كرده است تا آنجا كه ممكن است حقايق تاريخي را با تخيلات يا تعارفات و دروغ گويي هاي بي مورد در نياميزد و تاريخي واقعي و مستند را ارائه دهد .
2- الف : مشاهدات و تجربيات سياسي و اجتماعي خود /
ب: مراجعه به افراد مورد اعتماد كه خود شاهد حادثه بودند و كسب اخبار از آن ها
ج: استفاده از كتاب هاي قابل اعتماد
3- الف : نثر داستاني ، است كه در خدمت محتواي تاريخي قرارگرفته است .
ب: استفاده از اطناب و ايجاز به جا و مناسب
پ : كاربرد تمثيلات و تعبيرات بليغ و زيبا
---------------------------------------------------------------------------------------
1- علي اصغر دادبه ، مكتب حافظ ، مكتب رندي ، دفتر دوم حافظ پژوهي ، ص 12
2- بهاءالدين خرمشاهي ، حافظ نامه ، ج 1 ، ص 407
ت : استفاده طبيعي و معتدل از لغات عربي و جمع هاي مكسر عربي و گاه عبارات و جملات عربي كه هرگز تكلفي در
نثر بيهقي وارد نكرده است .
ث : حذف افعال به قرينه به اقتضاي بلاغت
ج: آفرينش واژه ها و تركيبات بديع
چ : اسنشهاد به تاريخ و قصه
4- الف :كاربرد توصيفات دقيق و جزئي و هنرمندانه
ب : تجسم و تصوير هنرمندانه ي صحنه ها و اشياء و اشخاص
پ : رعايت بلاغت از جهات مختلف كه كلام او را جذاب و گيرا كرده است
ت : كلمه آفريني كه نه تنها بر زيبايي در آهنگ كلام مي افزايد بلكه معاني و مفاهيم كامل را القا مي كند .
ث : كاربرد تمثيلات و تعبيرات كه كلام او را به اوج زيبايي و بلاغت مي رساند
ج : استفاده اطناب و ايجاد به جا و طبيعي
5- كوتاهي جمله ها مثل : فرمان نمي بردند ( كاهل دار برخاستند. / باران قوي تر شد.
- حذف بخشي از فعل به قرينه مثل : گروهي از گله داران در ميان رود غزنين فرود آمده بودند و گاوان بدان جا داشته .
- خوش آهنگي كلام مثل : آخرها كشيده و خر پشته زده و ايمن نشسته
- وجود تعبيرهاي مناسب مثل : گله داران جستند و جان را گرفتند / مدد سيل پيوسته چو لشكر آشفته در مي رسيد .
- كلمه آفريني مثل : ترگونه ، كاهل وار، كوتاه گونه ، با رانك و ...
- كاربرد ساخت قديمي افعال : چون ممكن شدي /، بتوانستي گذشت /، مدد سيل در مي رسيد
- جابه جايي اجزاي جمله مثل : يلي بود قوي / ، اقرار كردند پيران كهن / ، محال بود برگذر سيل بودن
- استشهاد به آيه ، حديث ، روايت مثل : نعوذ بالله من الاخر سين و الا صمين پيغمبر (ص)
- توصيف دقيق صحنه ها و اشياء
- استفاده از نقل قول هاي مستقيم
- كهنگي واژه ها مثل : پشتيوان ، نماز خفتن ، نماز ديگر و...
6- آئين هاي معمولي زندگي با مسائل عميق اجتماعي و اخلاقي و تربيتي، علوم و فنون و آيين ها وسنت هاي مختلف براي تربيت فرزند خود .
7- در هر باب ابتدا خطاب به پسرخود ، به تعريف يا توصيف موضوع مورد نظر مي پردازد و در باب آن سخن مي گويد. سپس براي توضيح بيش تر و روشنگري مطلب حكايت يا حكايت هايي نقل مي كند كه اين حكايات يا از اجداد و پدران خود اوست يا از تاريخ گذشتگان و اميران و پادشاهان و بزرگان پيشين است .
8- نثر قابوس نامه ، نثر ساده و روان است / لغات عربي درآن بسيار اندك است و اين مقدار اندك هم لغات معمولي و رايج عربي در زبان فارسي است .
- لغات و اصطلاحات فارسي در آن بسيار است و ظاهراً نويسنده دربه كار بردن لغات فارسي تعمد داشته است .
- اصطلاحات علمي و فني از جمله فلسفه ، نجوم ، هندسه و طب و شعر وفقه و امثال آن به كار برده است .
- جمله ها كوتاه است.
- نويسنده اشعار خود را در جاي مناسب همراه با نثر آورده است
9- الف : نثر هر دو كتاب ساده و روان و خوش آهنگ است
ب : جمله ها و عبارت ها در نثر هر دو كتاب كوتاه است
پ: لغات عربي در نثر بيهقي بيش تر و واژه هاي فارسي در نثر قابوس نامه چشم گير تر است
ت: در هر دو كتاب تعبيرات زيباي فارسي به چشم مي خورد
ث : حذف فعل يا بخشي از آن يا حذف بخشي از جمله در نثر بيهقي كاملاً آشكار است
ج : ويژگي هاي نثر داستاني از جمله توصيف هاي جزئي و دقيق وتصوير صحنه ها و اشياء و اشخاص در نثر بيهقي
بارزتر است .
10- ويژگي متن درس :
الف: سادگي و رواني وخوش آهنگي مثل : تا بتواني ، از نيكي مياساي و خويشتن را به نيكي و نيكوكاري بر مردم نماي و
چون نمودي به خلاف نموده مباش به زبان ديگر مگوي و به دل مباش تا گندم نماي جو فروش نباشي .
ب:كوتاهي جملات و تكرار واژه ها مثل : اندرآب جست . / آب تيز همي آمد. / فتح را بگردانيد. / فتح دانست.
پ: فراواني واژه هاي فارسي
ت: كمي لغات عربي و همين مقدار اندك هم لغات عربي ساده و رايج هستند مثل : نجيب ، عزيز، خليفه ، جهد و...
ث :كهنگي تلفظ برخي از كلمات مثل شناء و (شنا) ، اوستاد (استاد) ، اوفتادن (افتادن ) ، نبشته (نوشته ) و...
ج : قديمي بودن ساخت افعال مثل : همي شد ( مي شد) ، مي شد ( مي رفت ) ، غوطه همي خوردن (غوطه خوردن ) ،
بگرفتي (مي گرفتم )
چ : تعبيرهاي فارسي مثل : از خود نمودن (وانمود كردن ) ، با چيزي بسنده نبودن ( از عهده چيزي برنيامدن )
11- هدف او آموزش مسائل اخلاقي و تربيتي است او مي خواهد آنچه از نظر اخلاق ديني خوب و پسنديده است در لباس فصيحت بيان كند و ديگران را در آنچه خود مي انديشد و مي پسندد سهيم كند . ص 131
12- بله ، دنيا آن چنان كه هست نه آن چنان كه بايد باشد.
13- او همه نوع انديشه با همه ي خوبي ها و بدي ها در طبقات مختلف جامعه از پادشاه گرفته تا درويش بيان كرده است و همه ي آن طبقات اجتماعي را از لحاظ روحيات و اخلاق و رفتار مورد بررسي قرار داده و به تحليل اجتماع خود پرداخته است تا ارزش هاي اخلاقي وديني كه خوددرباره آن ها انديشيده و آن ها را پسنديده رواج دهد. عناوين باب ها حوزه ي انديشه ي سعدي را به خوبي نشان مي دهد .
14- گلستان هشت باب دارد : باب اول : در سيرت پادشاهان / باب دوم : در اخلاق درويشان / باب سوم : در فضيلت قناعت / باب چهارم : در فوايد خاموشي / باب پنجم : در عشق وجواني / باب ششم : درضعف و پيري / باب هفتم : در تاثير تربيت / باب هشتم : در آداب معاشرت
هر كدام از ابواب سرشار از نكات مهم اخلاقي و اجتماعي است .
15- الف : رعايت مقتضاي حال يعني مناسب انديشي و مناسب گويي
ب : تناسب وهماهنگي بين حروف وواژه ها وجمله ها ،كاربردواژه ي مناسب كه هرواژه دركلام سعدي جاي خاصي
دارد
پ : به حد اعلا رساندن ايجاز در كلام يا فشرده نويسي
ت : كاربرد طبيعي و معتدل آرايه هاي ادبي
ث : كاربرد آيات و احاديث
چ: استفاده از تمثيلات تاريخي مناسب
ج :كاربرد لغات ، جمله ها وعبارات و اشعار عربي در حد مناسب وبه دور از تكلف و ...
16- نثر سعدي يك نثر ابتكاري وهنرمندانه و تركيبي است نو ميان نثر مصنوع و نثر مرسل و پيوندي است ميان اين دوسبك . تفاوت نثر گلستان با نثر مصنوع عبارتند از :
الف )در نثر مصنوع كاربردآرايه هاي ادبي آن قدر فراوان و محسوس است كه بيش تر از خود موضوع جلب توجه مي كند از اين رو چون معني را فدا مي كند زيبا جلوه نمي كند اما سعدي هنرمندانه و ابتكاري عمل مي كند و برخلاف زمان خود از آرايه ها و صنايع ادبي به طور ((متعادل )) و ((طبيعي )) بهره مي گيرد و اثري مي آفريند كه نثر در اوج زيبايي و سادگي است .
ب: نثر مصنوع در آن زمان از ايجاز پرهيز داشته است و نويسندگان براي توصيف يك صحنه يا بيان يك مطلب از كلمات مترادف و پي درپي استفاده مي كردند در صورتي كه يكي از خصوصيات نثر گلستان ايجاز است و توجه سعدي به ايجاز ، نوعي سنت شكني است او در انتخاب كلمات دقت زياد دارد و هيچ عبارت و كلمه اي كه در كلام زايد باشد نمي آورد . گاه با چند كلمه يك حكايت زيبا با نكات ارزنده بيان مي كند .
17- هر واژه در كلام سعدي جاي خاص و معيني دارد به طوري كه اگر آن را از جاي خاص خود برداريم ، نظم و تناسب و ناچار زيبايي و لطف كلام از بين مي رود . ص 133
18- برادر كه در بند خويش است ، نه برادر و نه خويش است / مشك آن است كه خود ببويد ، نه آن كه عطار بگويد ./ هركه را زر در ترازوست ، زور در بازوست / هنر چشمه ي زاينده است و دولت پاينده / هر چه نپايد دلبستگي را نشايد / هر چه زود برآيد، دير نپايد / خبري كه داني دلي بيازارد تو خاموش باش تا ديگري بيارد / دانا چو طبله ي عطار است خاموش و هنرنماي و نادان چو طبل غازي ، بلند آواز و ميان تهي / دروغ مصلحت آميز به كه راست فتنه انگيز / نه هر چه به قامت مهتر به قامت بهتر .
19- الف :به كاربردن هر واژه در جاي مناسب
ب: موسيقي و خوش آهنگي
پ: استفاده از چاشني طنز
ت: وسعت و تنوع و رنگارنگي صحنه ها و آدم و حوادث
ث : تناسب گفتارها با روحيات و شخصيت هاي افراد
ج : توصيف و تجسم هنرمندانه ي مناظر و صحنه ها و اشخاص در نهايت ايجاز
چ : به كارگرفتن واژه ها و تركيبات رايج
ح: استفاده از تمثيل و استشهاد به آيات و احاديث
خ : كاربرد لغات و عبارات عربي
د: كاربرد اشعار عربي و فارسي
ذ: توصيف خلقيات و حالات دروني افراد.
20- تكليف دانش آموزان است.