استاد دانشگاه فردوسي مشهد: سعدي از فصيح‌ترين سخن‌گويان است.

تقي وحيديان كاميار در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، گفت: بدون ترديد، سخن سعدي چه به نظم و چه به نثر عالي‌ترين سخن فارسي و سهل و ممتنع بودن از ويژگي‌هاي بارز اوست.

وي افزود: در ادبيات فارسي شاعراني هستند كه اشعار خوبي مي‌سرايند؛ اما دريافت آن مشكل است؛ چرا که هم از لحاظ واژگاني و هم از لحاظ دستوري اشعارشان پيچيده است؛ به عنوان مثال، شعر خاقاني يا نثر دره نادري از اين قبيل است. او با بيان اين‌که كسي بلاغت دارد كه مفاهيم پيچيده را به شكل ساده‌اي مطرح كند که همگان بفهمند، گفت: زماني بود كه به احمد شاملو گفتند شعرت به گونه‌اي است که همگان درك نمي‌كنند و او نيز در جواب گفته بود ديگران بايد خودشان را با من تطبيق دهند، و البته اين حرف از جهتي اشكال دارد؛ چرا که مردم نمي‌توانند زحمت بكشند تا زبان و بيان شاملو را بفهمند و همچنين براي اين كار فرصتي وجود ندارد و به شاعر هم نمي‌شود تكليف كرد كه شعري را ساده بسرايد.

اين استاد ادبيات فارسي تصريح كرد: اين هنر است كه كسي بتواند مفاهيم را به شكلي ارائه دهد كه همگان بفهمند و سعدي چنين هنرمندي بود و اين نشان‌دهنده نهايت فصاحت و بلاغت سخن سعدي است.

او با اشاره به سهل و ممتنع بودن سخن سعدي اظهار كرد: اين بدين معناست كه مفاهيم مهم را راحت ارائه مي‌دهد؛ در حالي كه اگر شخص ديگري بخواهد همان مفاهيم را ارائه دهد، از عهده‌اش برنمي‌آيد.

وحيديان كاميار افزود: زبان در دست سعدي مثل موم نرم است و هر شكلي كه بخواهد، به زيبايي به آن مي‌دهد و اين هنري است كه سعدي دارد كه مي‌تواند مفاهيم را خيلي زيبا و ساده ارائه دهد؛ مثلا شعر حافظ اين‌گونه نيست.

او تصريح کرد: شعر حافظ را همگان نمي‌توانند دريافت كنند. البته مسأله اين است كه شعر حافظ چندبعدي است؛ كسي كه بخواهد شعر حافظ را دقيق بفهمد، بايد خيلي اهل دانش باشد و برداشت افراد عادي و افراد تحصيل‌كرده از شعر حافظ متفاوت است و البته اين هنري است كه شاعر شعري بگويد كه بتوان از آن برداشت‌هاي گوناگون داشت.
وي با بيان اين که برخي از جملات سعدي به خاطر اين كه فصاحت و بلاغت دارد، به صورت ضرب‌المثل درآمده است، تأكيد كرد: اين بيش‌تر به سبب ايجاز سخن سعدي است و گلستان سعدي از نظر ايجاز و مناسبات لطيف لفظي و معنوي به مانند معجزه است و به دليل داشتن مفاهيم عالي اخلاقي در سخنش ارزش ضرب‌المثل شدن دارد.
وحيديان كاميار گفت: سعدي در طول عمر خود سفرهاي زيادي كرده؛ اما مسلما به همه جاهايي كه گفته، سفر نكرده است؛ منتها نمي‌توانيم بگوييم سعدي دروغگوست. وقتي مي‌گويد به آن جا رفتم و ديدم، تأثيرش بسيار بيش‌تر و برجسته‌تر است تا اين كه بگويد شنيدم فلان مكان اين‌گونه است. به هر حال در اين جا سعدي يك مقداري برجسته‌سازي داشته است.

اين استاد ادبيات تصريح كرد: سعدي در طي عمر خود ياد داشت‌هايي برداشته و اين يادداشت‌ها را بعدا گردآوري مي‌كند و به آن شكل مي‌دهد و هنگامي كه به شيراز بازگشته، بخشي از اين‌ها را در سال 655 در بوستان به نظم درآورده و از بخشي ديگر در سال بعد گلستان را تصنيف كرده است.
او تصريح كرد: البته تقسيم‌بندي‌هاي گلستان به هشت باب درست نيست؛ چون سعدي گفته است بهشت هشت باب دارد، من نيز گلستان را به هشت باب تقسيم كردم؛ در حالي كه سعدي بايد ببيند كه داستان‌هايش به چند باب تقسيم مي‌شود؛ نه اين كه به درهاي بهشت توجه كند. اگر بهشت 500 باب مي‌داشت، آيا باز هم سعدي باب‌هاي گلستان را به همين تعداد مي‌نوشت؟
وي ادامه داد: اشكال ديگر سعدي اين است كه مي‌گويد من ايجاز سخن را به هشت باب تقسيم كردم؛ در حالي كه گاهي در كلامش اطناب هم ديده مي‌شود و يكي از موارد اطناب آوردن جزء بعد از كل است؛ به طور مثال مي‌گويد در اخلاق درويشان و سپس از قناعت صحبت مي‌كند.
او افزود: اشكال ديگر كار سعدي اين است كه خيلي از داستان‌ها با عنوان باب تطبيق نمي‌كند و بعضي از داستان‌ها با موضوع باب ارتباط ندارد؛ منتها سعدي به قدري كلامش فصيح، بليغ، گيرا و جذاب است كه كسي متوجه اين موضوع نشده است و اگر اين تقسيم‌بندي‌ها در گلستان مرتب‌تر مي‌بود، تأثيرگذاري گلستان بيش‌تر از اين مي‌شد.
اين استاد ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد ابراز كرد: كسي خوب شعر مي‌سرايد كه با اشعار شاعران كهن زمان خود آشنا باشد و كسي خوب مي‌نويسد كه با نثر فارسي گذشته آشنايي كامل داشته باشد؛ مثل تأثيري كه جلال آل ‌احمد از نثر سفرنامه ناصرخسرو گرفته و سعدي نيز اين‌گونه است و به زبان و ادبيات دوران پيش از خود آشنا بوده و تسلط كامل داشته است