آشنایی با ادبیات تطبیقی

                 (خلاصه مباحث مطرح شده درمجمع عمومی3 دبیران ادبیات شهرستان دهاقان3/12/87 )

 

فردیناند برونتیه استاد فرانسوی درجمله ای زیبا می گوید:«ما هرگز خودمان را نخواهیم شناخت اگرفقط خودمان را بشناسیم » این جمله اساسی ترین مبحث درتعاملات بین فرهنگی وبیانگر فلسفه ادبیات تطبیقی است.

ادبیات تطبیقی به بررسی تلاقی ادبیات در زبان های مختلف وروابط پیچیده آن درگذشته وحال وروابط تاریخی آن از حیث اثرگذاری واثر پذیری درحوزه های هنری ،مکاتب ادبی ،جریان های فکری ،موضوعات وافراد می پردازد.

ادبیات تطبیقی موضوعی بین رشته ای ومستقل واصولا بینش وفلسفه جدیدی درادبیات است یعنی برای ادبیات نظریه وتعریف خاصی دارد ،حوزه های پژوهشی خاص خودرا دارد و درعین ارتباط با ادبیات ملی حیطه آکادمیک مستقلی در پژوهش های ادبی است .

عده ای می پندارند هرگاه کسی دو شاعریا دو نویسنده یا دو موضوع را فقط با هم مقایسه کند وارد ادبیات تطبیقی شده است .درحالی که این اصطلاح بیشتر براثرگذاری واثرپذیری فرهنگ ها وزبان ها دلالت دارد.

  عده ای زادگاه ادبیات تطبیقی را کشورفرانسه می دانند. درسال 1828میلادی ویلمن ازاستادان دانشگاه سوربن فرانسه ازتاثیرادبیات انگلیسی وایتالیایی برادبیات فرانسوی سخن گفت ودرجلد چهارم مجموعه سخنرانی -های خود اصطلاح ادبیات تطبیقی را به کار برد.

اولین کرسی ادبیات تطبیقی درسال 1861میلادی دردانشگاه ناپل ایتالیا برپاشد ودرسال 1955 انجمن بین المللی ادبیات تطبیقی درپاریس تاسیس گردید. هرسه سال یک بار کنگره ای  بین المللی دراین باره برگزارشده که آخرین آن درسال 2007میلادی درریودوژانیرو برزیل بوده است . اولین مجله دراین باره نیز به سردبیری هوگوملتزل درسال 1877دررومانی منتشر شد ولی درایران تاکنون هیچ مجله ای به طوراختصاصی به این موضوع نپرداخته است .

ادبیات تطبیقی در جهان دارای دو مکتب عمده است :

1- فرانسوی : این مکتب معتقد به اصولی روشمند است وبه مطالعه در حوزه تاثیر گذاری وتاثیر پذیری ادبی می پردازد . ازاین دیدگاه ادبیات تطبیقی شاخه ای از تاریخ ادبیات است .

2- آمریکایی :این مکتب که پس از جنگ دوم جهانی به وجودآمد .علاوه بربحث تاثیرات وروابط ادبی حوزه ادبیات تطبیقی را گسترده ترکرده وآن را درارتباط با سایر هنر ها ورشته های علوم انسانی مثل نقاشی،   روان شناسی ، فلسفه ،تاریخ وغیره می بیند.

ادبیات تطبیقی درنیمه دوم قرن بیستم تنها به تاثیرآثارادبی بریکدیگر نمی پردازد بلکه روابط متقابل آن را با دیگر هنرها ورشته های علوم انسانی بررسی می کند که در این میان نقش ترجمه های ادبی بسیار با اهمیت است.

دراهمیت این تعاملات ادبی و بین فرهنگی سخن مهاتما گاندی چه زیباست:

«نمی خواهم خانه ام را با چهار دیواری محصور ومحدود وتمام پنجره هایش را گل اندودکنم برعکس آرزو دارم نسیم تمام فرهنگ ها مثل باد بهاری درکاشانه ام وزیدن گیرد ولی اجازه نخواهم دادهیچ بادی مرا با خودببرد.»

اهمیت ادبیات تطبیقی

 *رشته ای است که به مطالعات بین فرهنگی گرایش دارد وزمینه مناسبی است برای ایجاد ، توسعه وگسترش روابط بین فرهنگی

*گسترش تعاملات بین فرهنگی موجب شناخت بیشتر ملت ها می شود وبه تفاهم وصلح منجر می گردد.

*نشان می دهد اندیشه های آدمیان به یک سرچشمه واحد می رسدوبرخلاف اختلاف های فرعی        بین آنان وطرزبیان ، خویشاوندی است ونیز چگونه اندیشه ای در یک نقطه ازجهان مطرح می شود ودر نقطه ای دیگر همان اندیشه به گونه ای دیگر بروز می یابد.

*باعث وسعت دید وسعه صدر می شود وازتعصبات قومی می کاهد وچون ازمرزها می گذرد براشتراکات فرهنگی وانسانی تاکید می کند .

*شناخت تفاوت بین فرهنگ ها روحیه احترام متقابل را ایجاد نموده وبه انس ومودت بین انسان ها کمک می کند همان گونه که سعدی گوید:

                             بنی آدم اعضای یک پیکرند       که درآفرینش زیک گوهرند ...

 *این نوع ادبیات شناخت خود درآیینه دیگران است یعنی ما چه گفته ایم ودیگران مارا چگونه دریافته اند

*با ایجادارتباط بین رشته های مختلف علوم انسانی بر اهمیت این علوم درپیشرفت وتوسعه پایدار تاکید می کند وعلوم انسانی را ازانزوا خارج می سازد.

*این ادبیات با تاکید بر اومانیسم جهانی و تعاملات بین فرهنگی درسیاست خارجی وصحنه های         بین المللی حرفی برای گفتن دارد.

             عوامل بروز

*تقویت روابط بین جهانیان ( وسایل ارتباطی سریع ملت ها را به هم پیوند داده است .)

*ترجمه آثار

*گسترش صنعت چاپ ودسترسی راحت وارزان به کتاب وتبادل آن دربین ملل مختلف.

*پژوهش های علمی وفلسفی وجامعه شناسی جدید ازتفسیر های جدید حوزه ادبیات پرده برداشت ورابطه ادبیات را با سایر علوم وهنر ها آشکار کرد .

                       ادبیات تطبیقی وادب فارسی

             آقای دکتر مهدی محقق معتقد است : «این که ادبیات تطبیقی دراروپا وکشورهای غربی متولدشده پایه علمی ندارد زیرا طبق شواهد تاریخی ایران بنیان گذار ادبیات تطبیقی در دنیا ست. در ایران بسیاری ازشعرا ،فلاسفه ومنتقدان برادبیات تطبیقی تاکید کرده اند . به طور مثال تطبیق دوشاعر با یکدیگر در فرهنگ وادب فارسی سابقه بسیاردارد. ابوسعید نیشابوری درکتاب الانصاف فی مسائل الخلاف دومکتب را با هم مقایسه کرده است یا دربسیاری ازکتب اندیشه های دوحکیم مثل افلاطون وارسطو مقایسه شده است یا اقتباس لغت ، وزن شعر ،ضرب المثل ومضامین شعری فارسی توسط عرب زبانان یا برعکس .»   او مولانا را پایه گذار ادبیات تطبیقی     می داند.

ادبیات تطبیقی درایران به همت مرحوم دکتر فاطمه سیاح دردانشگاه تهران راه اندازی شد .بعدها مرحوم جوادحدیدی این راه را ادامه داد وکسانی چون زرین کوب ، مینوی ،سیدجعفرسجادی ،ابوالحسن نجفی ،اسلامی ندوشن و... دراین باره سخن گفته ونوشته اند. متاسفانه امروزه برخلاف کشورهای همسایه ما این رشته درهیچ سطحی ازدانشگاه های کشور تدریس نمی شود .

سی وشش سال قبل برای اولین باردرایران ابوالحسن نجفی مقاله ای با عنوان «ادبیات تطبیقی چیست؟» در ماهنامه آموزش وپرورش شماره 7نوشت .سپس استادحدیدی درمجله دانشکده ادبیات مشهد مقاله ای با عنوان « ادبیات تطبیقی ، پیدایش وگسترش آن »نوشت .

 درادامه درباره موضوعات زیر به تفصیل سخن گفته شد :

 *ترجمه آثار بزرگ ادبی جهان به زبان فارسی.

         *  ترجمه آثار شاعران ونویسندگان فارسی زبان به دیگر زبان ها به ویژه پس از مشروطیت .

         *  ارتباط ایرانیان با اروپاییان .

          *گرفتن اسلوب داستان ورمان نویسی غربیان .

*حماسه پردازی ها ی تحت تاثیر شاهنامه در زبان ترکی وعربی.

*لیلی ومجنون ها که دراصل عربی هستند.

*وامق وعذرا  عنصری اصلش چینی است .

*ارتباط سانسکریت وفارسی باستان .

*اسکندرنامه ها.

*آثارامیرخسرو دهلوی وشاعران دیگرشبه قاره وتاثیر سبک هندی .

*منطق ا لطیر عطار ورساله الطیرها .

*مثنوی وتاثیر آن درادبیات جهانی .

*حدیقه سنایی ، رباعیات خیام .

*کمدی الهی دانته واثرپذیری آن ازارداویراف نامه وسیر العباد الی المعاد سنایی.

*تهوع ژان پل سارتر وزنده به گورصادق هدایت وآراء متضاددراین باره .

*بخش گمشده عهد عتیق بنیامین فرانکلین واثر پذیری ازسعدی.

*داستان های هزارویک شب وتاثیر آن بربخش عمده آثار ادبی اروپایی ازجمله رمان« کیمیاگر»اثر پائولوکوئیلو وآثار خورخه لوئیس بورخس.

*خیام و  مارک تواین  و  تی اس الیوت.

*تاثیر آثارزبان های عربی  و فارسی بر یکدیگر .

*سابقه آشنایی وارتباط بین زبان وادب فارسی وزبان وادبیات کشورهای :  آلمان (حافظ وگوته )، اتریش ،ایتالیا ،انگلستان ،چین (سرود خوانی ملاحان چینی به زبان فارسی مذکوردرسفرنامه ابن بطوطه )فرانسه ،شبه قاره هند (هند ،پاکستان ،بنگلادش حافظ وپادشاه بنگال )لهستان ،بوسنی وهرزگوین (خانم سودی)،مستشرقین .

 

*بررسی نقاط مشترک اساطیرایران و یونان به ویژه اشتراکات داستان فریدون ، ضحاک وکاوه با داستان فورسیس (تشابه نسب نامه ضحاک دربندهشن با  فورسیس و تشابه نام های فرواک وفورسیس و توزا و تاز با توجه به شخصیت مارگونه دو دودمان – وجود شخصیت های شیطان گونه – یکسانی رفتار مردوک با فریدون-  فره ایزدی  داشتن فریدون وفروغ حرکت کننده برسر مردوک – درفش فریدون و پرچم مردوک )

   

                                            تهیه وتنظیم : گروه ادبیات فارسی متوسطه دهاقان